یاد گرفته ام...
اهمیت دادن زیادی
بی اهمیتی می آورد...
هیراد رادمان
سال تحویل شد...
روز اول آمد و رفت...
روز دوم هم آمد و رفت...
روز سوم ، چهارم ، پنجم...
و باز تو نیستی...
عجب دیوانه ای ام من
خیال می کردم خدا سال نو را با تو به من تحویل می دهد...
ولی نه...
تحویل نداد که هیچ...
روز های دلتنگی را هم زیاد کرد...!