هیراد رادمان

گاهی اوقات باید با کمی اشک،به گل های فرش آب داد...

هیراد رادمان

گاهی اوقات باید با کمی اشک،به گل های فرش آب داد...

سلام/خوش آمدید
-----------------------------------------
درباره من : امیررضا محمدی هستم.نوشتن رو دوست دارم.دلم که بگیره مینویسم،نگیره هم مینویسم راستش بعضی وقتا فکر می کنم که نوشتن تنها کاریه که از دستم برمیاد.بعضی وقتا هم محقق میشم و میتونم بگم پژوهشگری یکی از کارهای مورد علاقه ی منه.تو کارنامه ام چیز خاصی نمیشه پیدا کرد ولی،روزای خوب تو راه اند...
-----------------------------------------
پل های ارتباطی :
Gmail:Amirreza8m8
Telegram:AmirrezaCt
Instagram Page :amirrezaamohammadi
-----------------------------------------
کپی مطالب بدون ذکر نام نویسنده،از نظر شرعی حرام می باشد.
امیدوارم از مطالب لذت ببرید...

دیروز بعد از مدت ها خندیدم...

طعم زیبایی داشت

تصمیم گرفتم باز هم بخندم

که یادت نقش بست در گوشه ذهنم...

نبض ساعت ایستاد

دلم گرفت

و بغضی کنج گلویم یخ بست...

نه!دیگر تحمل ندارم

نباید یخ بغض هایم آب شود...

لعنطی چه کرده ای با دل من

که اینگونه ظالمانه بی تابت است...

برگرد...

دلم هوس خندیدن کرده است

برگرد...

بی تو خندیدن هم عذاب است،عذاب...

برگرد...!


هیراد رادمان

هیراد رادمان